هیچ ایده ای ندارم که اینجا رو میخونی یا نه، مطمئنم انقدر ازم متنفری که احتمال زیاد نمیخونی یا اگه بخونی هم مهم نیست برات گذر میکنی و میری. میخواستم فقط یه چیزیو برات از ته قلبم بنویسم:
سلام، سلام عزیز قلبم؛ عزیز ترین و جون و دلم. من دیگه بلد نیستم ادبیات سخت بکار ببرم. چون این من نیستم. من دیگه هیچ پرده ای ندارم که منو بپوشونه. این منم، надежный. دلم برات خیلی تنگ شده. هر جا رو که نگاه می کنم به یاد تو می افتم. صدات هنوز تو گوشمه. هنوز اولین مکالمه ی تلفنی مونو یادمه. هنوز چهره ی زیباتو یادمه. چهره ای که خیلی وقتا من نبودم تا اشکاتو پاک کنه. الان اون پسر خوشبخت کیه که اشکاتو پاک می کنه، شبا که غصه داری؟ در عوض این منم که خودمو عوض کردم. تا آدم بهتری باشم. تا اگه منو دوباره دیدی بگی این همون надежный ای هستش که 14 15 سالگی بود. فقط با این تفاوت که الان بزرگ شدم. بزرگ شدن واژه غریبیه چون آدما وقتی بزرگ میشی فرقی نمی کنن. من در جستجوی رشد هستم. احساس می کنم الان جوانه زدم. راستی چند روز دیگه تولدته، برات یه نامه بلند بالا خواهم نوشت، بلکه بخونی. مهم هم نیست جواب بدی یا نه. فقط میخوام کلماتی که از قلبم به بیرون فرو می پاشن رو بخونی. چند شب پیش خوابتو دیدم. خواب تو و مادرتو که توی خیابون ما داشتید قدم میزدین و یه جمله به من گفتی. جمله که منو با گریه از خواب بیدار کرد. الان نمی گم چی گفتی. هرچند تو مگه اینجا رو میخونی؟
از خودم میخوام بگم ولی نباید بگم چون تو نامه ای که ساعت 12 نیمه شب روز تولدت ارسال خواهد شد خواهم گفت. کانالتو هر دو سه هفته یه بار با تلگرام مادرم چک می کنم.
دیشب هم مادرم هم صحبت بودم. پیشنهاد نوشتن به تو رو، عزیز قلبم، مادرم داد. همیشه تو می نوشتی همیشه تو پا پیش میگذاشتی این دفعه من این کارو می کنم. نمی گم میجنگم تا بدستت بیارم، چون شاید خلاف میل قلبیت باشه شاید من یه مزاحم باشم. مزاحمی که توی کوچه پس کوچه قلبت، تو طول روز، تو عرض شب در حال پرسه زدنه. دستم از نوشتن خسته نمیشه، مخصوصا اگه برای تو باشه. حافظ یه شعر داره، در جواب سعدی:
چو رسی به طور سینا ارنی بگو و بگذر
تو صدای دوست بشنو، نه جواب "لن ترانی"
من هم صدای دوست رو میخوام بشنوم، حتی برای یک بار، برای یک ثانیه دیگر، جواب لن ترانی در خور من نیست. من انگار لیاقت ندارم. ای کاش روزی برسه که واقعا لیاقتشو داشته باشم و دوباره این فرصت رو پیدا کنم تا جواب لن ترانی رو بشنوم. نمیدونم . نمیدونم و نمیدونم .